الگوی نە مرحلە ای گانیە
الگوي تدريس :
چهار چوب نظري براي هماهنگ ساختن عناصر تدريس (هدفهاي كلي ، جزئي ، رفتاري ، محتوا ، روش ، ارزشيابي) كه در آن معلم به بررسي و كاوشگري در رابطه با مواد زير ميپردازد.
الف ) تأثير تدريس بر دانش و تجربهي خود
ب) ايجاد الگوهاي جديد حاصل از كاوش در آموزشهاي عملي
ج) اجراي الگوي جديد
د) آزمون
هـ ) بازخورد و افزايش دانش و مهارتهاي دانش آموزان.
الگوي نُه مرحلهاي گانيه :
گانيه بر فعاليت فرد يادگيرنده كه منتج به يادگيري ميشود تأكيد دارد. وظيفه مربي فراهم آوردن شرايط مناسب براي افزايش احتمال كسب عملكرد خاصي توسط شاگردان است. تمرين تا آن حد كه شاگرد بتواند پيوندهاي لازم را ياد بگيرد لازم است .
در يادگيري به طريقهي گانيه ابتدا اهداف آموزش مشخص ميشود بعد بر اساس هدف كلي هدفهاي سادهتر را مطرح ميكند. به معلم اجازه ميدهد از ساده به مشكل كار خود را آغاز كند. و از نظر گانيهبالاترين سطح يادگيري حل مسئله است.
مراحل ارائه درس بر اساس الگوي نُهمرحلهايگانيه :
در واقع اين مرحله به عنوان ايجاد انگيزه براي شروع درس و آگاهي از اطلاعات قبلي دانش آموزان براي ارائه موضوع جديدي ميباشد.
گام دوّم – زنجيره كردن : در اين مرحله معلم با توجه به توضيحاتي كه از گروهها در مرحلهي قبل گرفته است از آنها مي خواهد تا مواد آموزشي در اختيار را با توجه به مفاهيم آن در طبقه بندي مناسب قرار دهد.
گام سوم – تكوين مفهوم : در اين مرحله نيز با توجه به گروه بندي كه در مرحلهي قبل بر روي مواد آموزشي انجام شده است گروهها با هدايت معلم سعي ميكنند تا عنوان مناسب براي هر دسته از مفاهيم را بيان نمايند.
گام چهارم – ژرف نگري به مفهوم : دراين مرحله علت اين كه موضوع خاصي را در گروه خاص قرار دادهاند را سوال ميكنيم و نمودهاي عمدهي هر نمونه را جويا ميشويم در واقع در اين مرحله بر خلاف مراحل قبل كه بيشتر بر جامعيت موضوع و صرفا به اطلاعات قبلي دانش آموزان وابسته بود به ژرف نگري در مورد موضوع ميپردازد.
به مفهوم و گروه مد نظر بود ولي در اين مرحله علت تعلق مواد مشابه ، به مفهوم و گروه را بررسي ميكنيم. بعد از به دست آوردن علت اين تعلق به فهرست كردن آن ميپردازيم .
گام ششم – ايجاد و كاربرد قاعده : اين مرحله نيز ادامهي دو مرحلهي قبلي ميباشد به ژرف نگري مفهوم توجه دارد يعني سعي ميكند با تجزيه و تحليل موراد مشابه در گروه و تركيب آن ، يادگيري مفهوم را عميقتر و بهتر نمايد در اين مرحله در پي يافتن تعريف مناسب براي تركيب نمودهاي مشترك هر مفهوم بر ميآييم.
گاه هفتم – استفاده از فرضيه و قاعده : در اين مرحله دانش آموز با استفاده از قاعده وتعريفي كه در مرحلهي قبل به دست آورده به فرضيه سازي ميپردازد كه آيا موضوعات جديدي كه مد نظر است به آن مفهوم و قاعدهي مطرح شده در مرحلهي قبل تعلق دارد يا نه ؟ در واقع دانش آموز به قضاوت و مقايسهي فرضيهي جديد با واقعيت مفهوم ميپردازد.
بايد مورد آزمايش و بررسي قرار گيرد تا صحت و سقم آن مشخص شود.
گام نهم – تأييد : در اين مرحله كه بعد از فرضيه سازي و حل مسئله قرار دارد. چگونگي كابرد قاعده و تعريف براي تأييد تعلق مورد جديد به آن مستدل ميگردد ، در واقع اين مرحله به معني جمع بندي تمامي مراحل قبل ميباشد كه در پايان با تأييد معلم و خود دانش آموزان به تجربه در ميآيد.
منابع:
*آموزش راههاي يادگيري – سهيلا حاجي اسحاق
** بهرنگي ، محمد رضا – الگوي تدريس 2004 نشر كمال تربيت 1384
*** اصول طراحي الگوهاي تدريس با تأييد بر مباني علمي و تجربي – انتشارات باغ رضوان 138
0 نظرات:
ارسال یک نظر